آرزویی بر بال ابرها
چشمان معصومت قلب خورشید را کند بیدار
لبخند سنگینت عقل سلیم را کند هوشیار
چهر خندانت در هر لحظه به خواب بینم
در وادی عشق بازان هردم به سراب بینم
آن لحظه که رخ یارم به ناگه آید در یاد
از خاطر شیرینش یکدم زلفم رود بر باد
هردم که پی عشق روم، آری که ... باشد
هر ره که به سویت جویم، آن خود ... باشد
چشمان معصومت قلب خورشید را کند بیدار
لبخند سنگینت عقل سلیم را کند هوشیار
چهر خندانت در هر لحظه به خواب بینم
در وادی عشق بازان هردم به سراب بینم
آن لحظه که رخ یارم به ناگه آید در یاد
از خاطر شیرینش یکدم زلفم رود بر باد
هردم که پی عشق روم، آری که ... باشد
هر ره که به سویت جویم، آن خود ... باشد