Tuesday, December 20, 2011

سمی ترین گیاه بعنوان دکور

استفاده از سمی ترین گیاه بعنوان دکور در ادارات و منازل
گیاه بسیار خطرناک "دیفن باخیا" که اکثر جا هادر منازل و دفاتر نگهداری می شود بسیار سمی بوده و می تواند به مرگ افراد بویژه کودکان منجر شود.
 
به گزارش آخرین نیوز، در صورتی که قطعه ای از برگ آن خورده شود انسان را می کشد - دست زدن به برخی از انواع آن بعد از تماس با چشم انسان را کور می کند.
 
این گیاه مانند برگ انجیری بسیار سمی است و باید از دسترس نوزادان و کودکان نوپا که احتمال می دهید برگ های آن را به دهان بگذارند، دور نگهداشته شود در صورت بلعیده شدن، به دهان و زبان آسیب می رساند و شخص قادر به تکلم نیست.
 
نام فارسی اصیل این گل ، دیفن باخیا است که اشاره به سمی بودن برگ آن دارد. گیاهی است برگ زینتی. زادگاهش برزیل است. ساقه‌ها نرم و آبکی و نقش و رنگ برگها سبز رنگ بوده و آراسته به لکه‌های سفید کرمی و زرد کمرنگ است که از دو طرف برگ دیده می‌شوند. ساقه‌ها غالبا بدون انشعاب و برگهای انتهایی همیشه در حال رشد و فعالیت می‌باشند و برگهای پایینی به تدریج ریزند و ساقه حالت سخت به خود می‌گیرد. نسبت به عدم تهویه هوای اتاق و آبیاری بیش از اندازه حساس است.
دیفنباخیا (به انگلیسی: Dieffenbachia) گیاهی از خانوادهٔ گل‌شیپوریان (آراسه) است. این گیاه بومی آمریکای استوایی است. ساقه‌های ساده آن سرتاسر پوشیده از برگ‌های غلافی رنگارنگ وخالدار است.
برگ‌های این گیاه سمی است و چنانچه خورده شوند باعث مسمومیت و مرگ می‌گردند.
 

Saturday, December 3, 2011

خوشبختي‏

 خوشبختي چيه؟!
 
 قانون هاي ذهني مي گن خوشبختي يعني رضايت.مهم نيست ...چي داشته باشي يا چقدر، مهم اينه كه از هموني كه داري راضي هستي يا نه؟!چون يه وقتهايي آدم خيلي چيزها داره اما باز هم احساس خوشبختي نداره! و بر عكسش...پس يه قانون وجود داره، كه مي گه:
 
 
 ميزان خوشبختي = ميزان رضايت
 
 حالا اين سوال مهم پيش مي ياد كه چه طوري ميشه در كل زندگي احساس رضايت كرد؟
 
 زندگي مجموعه اي از لحظه هاست! چون پشت اين لحظه، لحظه ي بعديه و پشت اون لحظه ي بعدي و بعدي و ...پس، اگه مي خواي در كليت بزرگ زندگي راضي باشي اول بايد تمرين كني تا در لحظه راضي باشي.استاد مي گفت:
 
 
 "اگه كسي تصميم بگيره فقط توي لحظه ي اكنون راضي باشه، بعد ، به لحظه ي بعدي ، كه رسيد، باز در لحظه ي اكنون راضي باشه و بعد به لحظه ي بعدي كه رسيد باز ..... مي‌دوني چي مي شه؟
 
 اون فقط براي راضي و شاد بودن در يك لحظه تلاش كرده، اما يك دفعه مي‌بينه پنج ساله كه راضي و خشنوده! اگه كسي از لحظه ي اكنونش نا راضي باشه، بعد، از لحظه ي بعد هم نا راضي باشه ، بعد... يكهو به خودش مي ياد و مي بينه پنجاه سالشه و همه ي اين پنجاه سال رو نا راضي بوده! "
 
 
 به همين دليل دانشمندان ذهني به لحظه ي اكنون مي گن: لحظه ي ابدي اكنون.
 
 
 شرط رضايت اينه كه در لحظه ي ابدي اكنون راضي و شاد باشي
 
 اصلا" مهم نيست داري در لحظه ي اكنون چي كار مي‌كني، فقط تصميم بگير مراقبه كني كه از هر كاري كه داري در لحظه انجام ميدي احساس رضايت و شادي كني. به اين كار مي‌گن مراقبه ي لحظه ي ابدي اكنون. اين كار، اتفاقا" بر خلاف تصور، كار خيلي راحتي نيست. دانشمندان ذهني معتقدند در هر عمل و كاري كه انجام ميشه يه مقداري انرژي نهفته است و ما فقط در صورتي كه روي اون كار مراقبه داشته باشيم ميتونيم اون انرژي رو دريافت كنيم.
 
 ببينين، مثلا" من از صبح شروع مي كنم. از خواب بيدار مي شيم، مي‌ريم مسواك مي زنيم و در همون حال به صد تا چيز فكر مي‌كنيم غير از مسواك زدن. بعد مي‌ريم صبحونه مي‌خوريم در حالي كه فكرمون هزار جاي ديگه است غير از صبحانه خوردن. بعد... در واقع هر كاري كه داريم انجام مي ديم به همه چيز فكر مي كنيم غير از همون كار. اين باعث مي شه انرژي پنهان كارها رو دريافت كه نمي كنيم، هيچ! كلي هم انرژي ذخيره شده مان را الكي خرج مي كنيم!
 
 شايد از مراسم چاي در چين يا ژاپن شنيده باشين . اون در واقع يه جور مراقبه در لحظه ي ابدي اكنونه.
 
 
 تمرين هايي براي درك و لذت بردن در لحظه ي ابدي اكنون:
 
 تمرين 1 : براي خودتون يه استكان چاي بريزين.با دقت سعي كنيد فقط به كاري كه دارين مي كنين، فكر كنين. بعد در يه جاي آروم بنشينيد و با آرامش چاي رو ميل كنيد. به اين فكر كنيد كه با هر جرعه ي چاي، همه ي انرژي موجود در آن را دريافت مي‌كنيد و لذت مي‌بريد. به لحظه لحظه ي خوردن چاي دقت كنيد. (اگه فكر ديگه‌اي اومد توي ذهنتون، خودتون رو شماتت نكنيد. فقط آروم سعي كنيد دوباره به خوردن چاي برگرديد.) بعد از اتمام، حتما" در دفتر مراقبه از خودتون تشكر كنيد.
 
 
 تمرين 2: مراقبه كنيد در زمان مسواك زدن فقط به مسواك زدنتون فكر كنين. سعي كنيد از اين كار لذت ببريد.
 
 
 تمرين 3: مراقبه كنيد زمان خوردن غذا فقط به خوردن غذا فكر كنيد. مجسم كنيد با هر لقمه، انرژي موجود در غذا به همه ي سلول هاي بدنتون ميرسه.از هر لقمه ي اون لذت ببريد.
 
 
 نكته: غذايي كه با مراقبه خورده ميشه هرگز باعث چاقي هاي موضعي نميشه. (در واقع وقتي ما غذا مي خوريم در حالي كه به صد چيز غير از خوردن غذا فكر مي كنيم، باعث انباشته شدن اون در جاهاي نامناسب مي شيم. بر عكسش هم صادقه. يعني كساني كه هر چيزي كه مي خورن، چاق نمي شن، اگه روي غذا خوردن آگاهانه، مراقبه كنن، همه ي انرژي موجود در غذا رو دريافت مي كنن. حتي مي‌تونين مجسم كنين كه دوست دارين غذا در چه قسمتي از بدن شما باعث چاقي بشه! وقتي دارين غذا مي خورين توي دلتون با لقمه هاتون حرف بزنيد! از لقمه ي نون و پنير صبحتون بخواهيد كه همه ي نيروش رو به شما انتقال بده. (نخندين! جدي مي گم! اين يكي از مراقبه هاي هندوهاست!)
 
 
 تمرين 4:اين تمرين براي سيگاري هاست. اگه روي كشيدن هر سيگار مراقبه كنيد، خيلي زودتر ارضا مي شيد و به تدريج تعداد سيگارهاتون كم و كمتر مي شه.
 
 
 به تدريج خودتون رو عادت بديد كه هر كاري كه دارين انجام مي دين، فقط به اون فكر كنيد و تصور كنيد با اين كار همه ي انرژي نهفته در اون كار رو دارين دريافت مي كنين. خيلي سخته، اما شدنيه! شايد باورتون نشه اما به تدريج حتي از كارهايي كه دوست نداشتيد، به شدت لذت مي بريد. اين قانون رو به ياد بسپرين: بر هر چيز كه تمركز كنيم، انرژي اون رو دريافت مي كنيم. (در بعضي از مكاتب هندي حتي بر گريه كردن و اندوه هم مراقبه مي كنند و معتقدند از اون هم ميشه انرژي دريافت كرد اما چون اين بحث ديگه ايه و بايد فرق بين ايجاد ماند با دريافت انرژي از اندوه رو بدونيم خواهش مي كنم فعلا" در اين مورد اقدامي نكنيد!)
 
 يك حكايت:
 خوب مي خوام يه حكايت از يه گورو ي ( استاد بزرگ) هندي بگم كه توي يه كتاب خوندم. اون با مريدانش دسته جمعي با هم، در جايي بيرون شهر، زندگي مي كردند. همه ي مريد هاي اون موظف بودند سالها پيش اون زندگي كنند و آموزش ببينند. يك روز يه نفر به اون استاد مراجعه مي كنه و مي گه شما چه طوري به اين قدرت رسيدين كه مي تونين با نگاه ديگران رو شفا بدين؟ وقتي من مريد شما بشم، در طي اين همه سال كه بايد پيش شما بمونم، چه تمرين هايي انجام ميديم؟ در طول روز چه كار مي كنيم؟
 
 استاد مي گه: ما صبح ورزش مي كنيم. بعد صبحانه مي خوريم. بعدكار مي كنيم تا ناهار. بعد ناهار مي خوريم. كمي استراحت مي كنيم ، باز كار مي كنيم و شب مي خوابيم!
 
 اون شاگرد عصباني ميشه و ميگه امكان نداره! ما همه ي اين كارها رو انجام مي‌ديم اما قدرت شما رو نداريم. استاد مي گه: هرگز شما مثل ما اين كارها رو انجام نميديد. شما صبحانه مي خوريد، كار مي كنيد، تفريح مي كنيد، در حالي كه به چيز ديگه اي دارين فكر مي كنين، اما ما وقتي صبحانه مي خوريم فقط به خوردن اون فكر مي كنيم! وقتي كار مي‌كنيم فقط به اون كار فكر مي كنيم. وقتي.....
 
 بنابراين شما هيچ انرژي اي دريافت نمي كنيد! اما ما همه ي انرژي هاي موجود در طبيعت رو دريافت مي كنيم و با بخشيدن فقط مقداري از اون به بيمارها، باعث شفاي اون ها ميشيم!
 
 خوب و حالا تمرين آخر:
 
 يك بار ديگه اين پست رو بخون و تصميم بگير همه ي انرژي موجود در كلمات اون رو دريافت كني. لبخند بر لب داشته باش. حالا آماده باش تا در لحظه ي ابدي اكنون، شاد و راضي باشي. از همين حالا شروع كن! چون امروز اولين روز از روز هاي باقيمانده ي عمر توست!

Thursday, December 1, 2011

په نه په جدید

مامور بنده خدا آمده دم در سوالهایی میکنه که جواب همشون میتونست یه «پ نه پ» توپ باشه. نمونه ای از سوالهایی که ازم پرسید رو براتون مینویسم که ببینید حق با من بود یا نه. بعد ببینید
من چه حرصی خوردم که نمیتونستم این «پ نه پ»ها رو بهش بگم و مجبور بودم جوابهای احمقانه به سوالهای احمقانه بدم. موقعیت خونه ام رو میگم که بتونین تصور کنین. طبقه پنجم یک برج ۱۵ طبقه.
مامور سرشماری: منزل شما به آب لوله کشی مجهز هست؟

من: «پ نه پ»، چاه داریم توی زیرزمین با دلو آب میکشیم میاریم بالا.

مامور سرشماری: این که توی قسمت فرزند نوشتین دخترتونه؟

من: «پ نه پ»، دختر همسایمونه، من چون عقده بابا بودن دارم، روزا میاد اینجا من ادای باباشو در میارم.

مامور سرشماری: آیا شما شهرنشین هستین؟

من: «پ نه پ»، اینجا برره ست، ما تابلوش رو عوض کردیم گذاشتیم الهیه.

مامور سرشماری: سرویس بهداشتی داخل منزل هست؟

من: «پ نه پ» هر کی هرجا دلش خواست خودش رو ول میکنه

مامور سرشماری: پنجره نورگیر داخل منزل هست؟

من: «پ نه پ»، تمامش رو گل گرفتیم که خودمون رو آماده کنیم واسه خواب زمستانی

مامور سرشماری: سند منزلتون مسکونیه؟

من: «پ نه پ» تجاریه، منتها ما چون بعضی از اعضای نداشته مان خل هستش، ازش مسکونی استفاده میکنیم.

مامور سرشماری: آیا منزل شما مجهز به سیستم سرمایشی، گرمایشی هست؟

من: «پ نه پ»، هم دیگر رو موقع گرما فوت میکنیم موقع سرما ها میکنیم

مامور سرشماری: منزل شما اتاق خواب دارد؟

من: «پ نه پ» ما از اونجایی که مرتاضیم، شبا روی نرده تراس میخوابیم.

مامور سرشماری: برای روشنایی منزلتان از نیروی برق استفاده میکنید؟

من: «پ نه پ»، دوتا مشعلدار استخدام کردیم، شبا میان خونمون رو روشنایی میبخشن

slm khale kho00o0o0o0o0ofi che khabar maro nemibini khoshi
shenakhtim dge kimiaaaaaaaam
omidvaram harja ke hasti shado sarehal bashid
slm bereso0o0o0on to all
i love u
bye ta hi.
به بابام گفتم سوئیچ ماشینو بده …… گفت : می خوای بری جایی؟ … گفتم : بله پدر عزیزم
(ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ – واحد فرزند صالح)


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


بچه داییم به دنیا اومده. همه خوشحال و اینا. مامان بزرگم برگشته میگه حالا میخاین براش اسم بذارین؟میگم…اگه شما صلاح بدونین
ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ – واحد احترام به بزرگتر


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


رفتیم پایگاه انتقال خون میگه شمام اومدین خون بدین؟ گفتم بله اومدیم خون بدیم. شما هم بفرمایید بساط لودگی تون رو جای دیگه پهن کنید. یارو همون جا به گریه افتاد و ابراز پشیمونی کرد.
ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ – واحد نهی از منکر


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


تو صف بربری نوبتم شده یارو میگه بربری میخوای؟میگم نون باشه بقیش مهم نیس


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


از اتاقم اومدم بیرون ،در دستشویی رو باز کردم .مامانم میگه داری میری دستشویی؟میگم نرم؟؟؟


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


نوزاده تو بغل مامانش گریه میکرده مامانه میگه قربونت برم گرسنته؟ بچه هه به اذن خداوند میگه پَ نَ پَ دارم برای گرسنگان و زلزله زدگان سومالی گریه میکنم
(واحد نفوذی پ نه پ)


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


رفتم سوپری گفتم یک نوشابه زرد بدید
فروشنده گفت: منظورتون نوشابه پرتقالی که نارنجی رنگه؟
گفتم: بله، منظورم همون بود. ببخشید
ستاد مبارزه با فتنه پـ نـ پـ واحد فرهنگ‌سازی به جای حاضر جوابی


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ




رفتم دستتشویی هی دارم در میزنم! میگه هاااان، دستشویی داری؟ پـَـــ نــه پـَـــ خواستم بگم آخریم مهلت ثبت نام جشنواره حساب های قرض الحسنه بانک صادراته، جا نمونی! طرف اومد بیرون گفت خاک بر سرتون کنن که فقط بلدین از این چرت و پرتا بگین
(کمیته مبارزه با فتنه پـَـــ نــه پـَـــ , ستاد سیار مستقر در توالت عمومی)


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


رفتم ساندویچی، میگم آقا یه هات داگ با سس مخصوص بدین. میگه میل می کنید؟ میگم: بله، دستتون درد نکنه
(گشت مبارزه با فتنه پـَ نه پـَ ، واحد سیار غذاخوری ها و رستوران ها)


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


میخوام مسواک بزنم 
مامانم می پرسه میخوای مسواک بزنی؟؟
میگم بله مامان جون..
میگه خمیر دندونم روش میزنی؟؟
میگم بله مامان جان..
میگه خاک تو سرت این همه موقعیت پ ن پ درست کردم واست استفاده نکردی
منم گفتم پ ن پ خز شده مامان جون


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ




ماه رمضونی ۶ صبح رفتم تهران، ۹ شب برگشتم خونه خسته و کوفته میپرسم مامان شام چی داریم؟
میگه گشنته ؟ چند ثانیه سکوت میکنم، چشامو میبندم و یه نفس عمیق میکشم . آروم و با طمانینه میگم : بله گشنمه
(ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ – واحد کظم غیظ )


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


تو اتوبان داشتم لایی میکشیدم،یه زانتیا اومد گفت داری لایی بازی میکنی؟؟؟ گفتم: پــ نــ پـــ دارم واست عربی میرقصم!!! گفت: دِ نـَــ دِ کنترل نا محسوس بزن بغل
(ستاد مبارزه با پ نه پ واحد اتوبان)


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


زنگ زدم به رفیقم میگم چی‌ شده چند روزیه پیدات نیست؟میگه پدر بزرگم فوت کرده.گفتم تسلیت میگم خدا بیامرزتش،به مرگ طبیعی مردن؟میگه نه سزارینش کردیم!
(کمیته مبارزه با فتنه پـَـــ نــه پـَـــ , ستاد سزارین )


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


یارو میره اداره پلیس میگه: آقا من آدم کشتم پلیسه میگه یعنی قاتلی؟ اونم با اعتماد به نفس میگه بله!...
( ستاد مبارزه با پـَـــ نــه پـَـــ واحد جلوگیری از قتل و عذاب وجدان)


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


واسه دوس دخترم گل خریدم بردم دادم بهش میگه گله ؟ میگم تا نظر کمک داور چی باشه!
(ستاد مبارزه با فتنه ی پ نه پ واحد گل شناسی)


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


به پرسپولیسیه میگن گٔل دومم خوردین ؟ میگه بله خوردیم ، میگن بد خوردین ؟ میگه بله بد خوردیم
(ستاد مبارزه با فتنه ی پ نه پ واحد داربی)


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ
- بله.
+ میخواهید بروید شکار آهو؟
- بله.
+ تفنگ هم میخواهید؟
- بله.
+ بمیری. برو گمشو.


( نبرد با پَ نَ پَ - مبارزات تاریخی )


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ
جنتی: وای نمی دونی لحظه ای که بیگ بنگ اتفاق افتاد چقدر باشکوه بود
دایناسور: دهنتو! تو ازون موقع بودی؟
جنتی: بله :]


[ ستاد مبارزه با فتنۀ پـَـَـ نــه پـَـَــــ - واحد جنتی و دایناسورها ]


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ


بغض دارم
+یعنی می خوای گریه کنی؟
- آره
+یعنی ناراحتی؟
- آره
+یعنی می خوای بغلت کنم؟
- آره
+ نوازشت هم بکنم؟
- بله لطفن

[ ستاد مبارزه با فتنۀ پـَـَـ نــه پـَـَــــ - واحد آموزش چگونگی رفتار دوس پسرها در زمان مواجه با پی ام اس ]